دندون پزشکی

ساخت وبلاگ

توی اوج کرونا فروردین ماه روکش دندون نخودچی زاده افتاد. 

از ترس نبردیمش دندون پزشکی. اما دیگه گریزی نبود و امروز مجبور شدیم ییریمش  دندون پزشکی.

با باباییش رفتن و من و دخترک خونه به انتظارش نشستیم.سپردمش به خدا.

دیروز قرار بود بریم با ماشین یه چرخی بزنیم. کشمش بیرون بود .من و بچه ها آماده شدیم و رفتیم پایین ساختمون منتظر کشمش. گفتم بچه ها یه هوایی بخورن و دخترک یکم راه بره.

رفتن همانا و زمین خوردن دخترکم همانا. از بینیش یکم خون اومد که دیگه دلم هری ریختتتتتتتتتتتت

با پیشونی و بینی امد روی زمین. خیلی دختر بی باک و حرف گوش نکنیه. دقیقا داشتم با نخودچی زاده حرف میزدم و قانعش میکردم که چرا نمیشه الان بره سوپر سرکوچه و خرید و کنه!

خداروشکر الان خوبه دخترکم. ولی مراقبت از دوتا بچه سخته.خصوصا وقتی یکیشون نوپاست.

مشغول یادگرفتن زبان روسی ام: دی وسطش اومدم پستی بذارم و برم.

دوستتون دارم ((:

من و این ......
ما را در سایت من و این ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maanvino بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 9 آذر 1399 ساعت: 18:01